نتایج جستجو برای عبارت :

سپر انداختم .چون خستم!

از فرط استیصال بین سوپر ایگو و اون یکی دارم کلافه میشم 
حال ندارم از هیچی راضی نیستم 
همش دارم ضرر میکنم 
نمیدونم چه غلطی باید کنم 
خستم از خوش نگدشتن 
از استیصال 
از این که همش تو نقش ادم بدبخته ایم
همش پول نداره ایم 
همش سختی بکشه ایم
همش نمی شه ایم 
خستم تا بیخ و بن ام خسته ام. 
همش ما بدبختیم 
همش ببین چه گهی خوردیم. 
همش من تلاش کردنه 
مهم نبودنه. 
 
خستم 
خستم 
خستم 
خستم
 
خستم از صداهایی که می‌شنوم 
از حرفایی که میزنم 
از نگاه هایی که میکنم 
از افکاری که توی ذهنمه ! 
خستم از این رویاپردازی هایی که میکنم 
خستم ...
کاش میتونستم ذهنمو متلاشی کنم 
کاش میتونستم خودمو تغییر بدم
کاش میتونستم عمل کنم 
کاش میتونستم یکم به خودم و دنیای خودم اهمیت بدم 
خستم از این چهار دیواری ! 
اما فقط خستم ...
شب میشه 
صبح میشه 
دوباره شب میشه 
و صبح میشه ! 
از شب متنفرم 
از روزهایی که میگذره متنفرم 
از خودم متنفرم 
از این دنیا متنفرم 
ا
متن ترانه علی حاجبی به نام خستم

 
خستماز اینجا میرممیرم و سراغی از تو نمیگیرمخستمنا امیدمدیگه از خاطراتت دل بریدمعمر من پات بیخودی رفتواسه ی من تموم شدی رفتچی میخوای آخه از جونمبزا پای سادگیمواگه باختم زندگیمودیگه بیشتر از این اصلا نمیتونمآتیش زدی به جونمپای تو نمیمونمحال منو میبینیداغونم...آتیش زدی به جونمپای تو نمیمونمحال منو میبینیداغونم...خستماز اینجا میرممیرم و سراغی از تو نمیگیرمخستمنا امیدمدیگه از خاطراتت دل بریدمجون من به لبم
رسیده بودم به دیدگاه رفتار گرایان که دیگه بریدم از درس خوندن و مخم پوکید و گفتم بسه دیگه نمیفهمم چی به چیه فقط دارم زیر لب زمزمه اش میکنم.دست کشیدم تا یکم خستگی در کنم راستش یکم که نه دست کشیدم که دیگه کلا درس نخونم.دلم خواست بهش پیام بدم و بگم خستم.
_اون بگه چه عجب یادی از ما کردی؟
+من همیشه به یادت بودم تو نخواستی باشم.
_من اگر نخواستم معنیش نخواستن نبود که داشتم ناز میکردم دلم میخواست تو بازم بگردی..
تو همین فکرا بودم که یادم اومد این جمله ها هم
این مدت؟روزای سخت خیلی زیاد بود.خیلی چیزا رو فهمیدم.یهو با چیزایی که حتی فکرشو هم نمیکردم مواجه شدم.خیلی بهم ریخته بودم.
خودمو سزگرم کردم.خودمو بین درس و کار و کتاب و فیلم و باشگاه غرق کردم.
الان؟بدجور خستم.امتحانامون که دارن له میکنن ما رو!به هیچی نمیرسم.استرس دارم.کار ‌پروتزم مونده.از ادای حال خوب در اوردن جلوی آدما خستم.خسته از اینکه لبخند بزنم و بگم مرسی رفیق ترینام که اونجوری از منو له کردین.آروم شدم.تنها میام و میرم.توی فانتومی که همه د
میدونی؟! خسته شدم، خیلی خسته شدم...
انگار که تشنه توجه باشم، انگار که بخوام تو مرکز توجه باشم و وقتی مردم بهم بی توجه ان احساس پوچی بهم دست میده. وقتی کسی نباشه که باهاش حرف بزنم یا ازم احوالی بپرسه اط خودم خسته میشم...
من از خودم خسته م. از اینکه برونگرا ام. از اینکه آدما برام مهمن. از اینکه نگرانشون میشم. از اینکه بهشون پیام میدم خستم. خسته م از خودم
خیلی خسته م از خودم. از اینکه شکاک شدم خستم. از اینکه برای کسی اهمیتی ندارم خستم. از اینکه هنوز ازد
نمیتونم اعتراض کنم...که چرا تنها درد میکشی...چرا جایگاهمو پایین تر اوردی...چرا...فاصله گرفتی...یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم...الان اما...ضد ضربه شدم...شایدم بی تفاوت...خیلی خستم...از همه چی...از دویدن و نرسیدن...از فرار کردن...از جنگیدن...از دروغ و صداقت...از وفاداری و خیانت...از دل شکستن و شکسته شدن...سکوت...سکوت...سکوت...از سکوت خستم...الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد...ساکتم...به اجبار...اجبار...اشتباهات خودم...صلاح دیگران...بعضی وقتا
امروز روز خوبی نبود ...
اولش که با نمره افتضاح آیین دادرسی شروع شد و متعاقبش دعوا با یکی از هم‌کلاسی هام که بدجور رو مخم بود چن وقته .‌..ینی هر نمره ای میومد فقط یه پیام که چند شدی میفرستاد نه سلامی نه علیکی و نه هیچ ...!خلاصه اینکه اخرشم میگفت من از تو بهتر نوشتم کمتر شدم و تو فلان ...در نهایت امروز بهش گفتم هیچ کدوم از نمره ها و کارای من به تو مربووووط نیس ...من دنیاو قلب و زندگیم داره از هم میپاشه تو کودک درونت انقددد هنوز فعاله که به فکر اینی که نم
امروز روز خوبی نبود ...
اولش که با نمره افتضاح آیین دادرسی شروع شد و متعاقبش دعوا با یکی از هم‌کلاسی هام که بدجور رو مخم بود چن وقته .‌..ینی هر نمره ای میومد فقط یه پیام که چند شدی میفرستاد نه سلامی نه علیکی و نه هیچ ...!خلاصه اینکه اخرشم میگفت من از تو بهتر نوشتم کمتر شدم و تو فلان ...در نهایت امروز بهش گفتم هیچ کدوم از نمره ها و کارای من به تو مربووووط نیس ...من دنیاو قلب و زندگیم داره از هم میپاشه تو کودک درونت انقددد هنوز فعاله که به فکر اینی که نم
یکم از گشادیم رو کنار گذاشتم رفتم شلوارامو شستم و انداختم تو لباس شویی(یه نمه وسواسی ام و اول با دست شستم شون) 
شلوار جین روشنمو که بار اوله می شورمش و نوعه با شلوار مشکیام انداختم
توکل بر خدا رو همه شون مشکین شوی ریختم :/
امیدوارم شلواره به فاک نره ☹️
یعنی من اونقدر گشادم که حاضرم ریسک به فنا رفتن شلوار دلبرمو به جون بخرم ولی جدا جدا نشورم :/
این عکس اولین عکسی بود که هزارو هشتادو شیش روز پیش گذاشتم پروفایل وبلاگم 
داره سه سالش میشه 
این سه سال چقدر اتفاقا افتاد 
چقدر زمان چیز عجیبیه 
نمیدونم 
قبلنا حس جا موندن داشتم 
الان ناامیدی 
کاملا میدونم نباید اجازه بدم ناامیدی رخنه کنه تو وجودم 
و میدونم باید اسوده خاطر تر پیش برم 
اما انگار یه چیزی تو دلم سنگینی میکنه 
انگار منو به سمت انزوا و سکوت سوق میده 
انگار قرار نیست چیزی بهتر بشه 
کاش میتونستم یه قسمتایی از حافظمو شبا خالی کنم
اینکه هیچ کسی نیست براش حرف بزنم و همه چیز برای خودمه داره خفم میکنه ، دلم میخواد ساعت ها زار بزنم و داد بزنم
هیشکی نمیدونه من چقدر خستم و داغون
هیشکی درکم نمیکنه
انگار میگم و میخندم همچی خوبه ، به نصفّ آدمای اطرافم ازین بیخیال بودنشون حسودیم میشه ، قبلا از مرگ میترسیدم و ازش فرار میکردم
ولی میخوام بگم، تنبیه خدا بدتر از این دنیاست؟
چقدر مگه قراره تو جهنم عذاب بده... ها؟!
من میترسم ازروزایی که در انتظارمه...
کاش بی درد بمیرم... بی درد... 
غصه هارو
اینکه هیچ کسی نیست براش حرف بزنم و همه چیز برای خودمه داره خفم میکنه ، دلم میخواد ساعت ها زار بزنم و داد بزنم
هیشکی نمیدونه من چقدر خستم و داغون
هیشکی درکم نمیکنه
انگار میگم و میخندم همچی خوبه ، به نصفّ آدمای اطرافم ازین بیخیال بودنشون حسودیم میشه ، قبلا از مرگ میترسیدم و ازش فرار میکردم
ولی میخوام بگم، تنبیه خدا بدتر از این دنیاست؟
چقدر مگه قراره تو جهنم عذاب بده... ها؟!
من میترسم ازروزایی که در انتظارمه...
کاش بی درد بمیرم... بی درد... 
غصه هارو
کارت ورود به جلسه هم منتشر شد.
بگم نگران نیستم  دروغه،بگم استرس ندارم دروغه،ولی برعکس پارسال انگار یکم پخته تر شدم ،یا شاید بهتر بگم واقع نگر ...
خیلی خستم، امسال من نه تنها سه آزمون ،بهتر بگم بیش از ده آزمون زندگی ازم گرفت.
خیلی خستم  ، ولی  ادامه میدم ،دلم قرصه به خدا که میدونم هوامو داره .
نمیدونم روز جمعه ،۱۲۰ سوال طلایی  منو ردیف چندم میزاره بین رقبا ،نمیدونم من بین هشتادو شش هزار وخورده ای داوطلب جز  چهار درصد قبولی هستم یا ...
فقط اینو می
وقت رفتنت از اینجا ته چشمای تو حتی ذره ای خواهش نبوده♪ ♥‿♥ ♪توی این رابطه تلخ مطمئنم هرچی بوده اسمش آرامش نبوده♪ ♥‿♥ ♪اگه روبراه نمیشم اگه زخمم تازه مونده من دلیل تازگیشم♪ ♥‿♥ ♪فکر روزای گذشته عین خودسوزیه اما من حریف تو نمیشم♪ ♥‿♥ ♪هنوز این حس وامونده از اون رابطه جا مونده چرا تنهام نمیذاری♪ ♥‿♥ ♪چقد خستم از این تکرار من آلودت شدم انگار درست عین یه بیماری♪ ♥‿♥ ♪حس اون کسی رو دارم که همه براش غریبند حس آدم اضافی♪ ♥‿♥ ♪بی ت
حالم از همشون بهم میخوره
فعلا همین
اینکه با هر ثانیه گذشتن از بودن باهاشون بیشتر پشیمون میشم و باز ادامه میدم
اینکه هر لحظه بیشتر بهت ثابت میشه که چقدر عوضی ان 
احمقم یا خنگ؟
دیوانه ام یا عاقل
بخشنده ام یا خر
نفهمم یا خودمو زدم ب نفهمی
اخه چرا واقعا؟ چرا دارم ادامه میدم؟ 
چرا حتی خودم نمیتونم خودمو درک کنم و اکنوقت انتظار درک کردن از بقیه رو دارم؟؟؟چرا؟!
چرا وقتی میدونم براشون پشیزی ارزش ندارم ولی برام ارزش دارن
چرا تاریخ تولد تک تکشون تو ذه
خستم از فضای مجازی...
خستم ازا ینکه خوب بودن و نبودنت رو از روی پروفایل و بیو و ساعت بازدیدت نگاه میکنن..
خستم از اینکه اگه چندساعت آنلاین نشی،پی وی ت پُر میشه از اینکه چرا نیستی؟! کجایی؟! خوبی؟!
وقتی پروفایلت غمگین باشه میان میگن چیزی شده؟ چرا ناراحتی؟!
و هیچ کدوم زحمت نمیدن به خودشون یه زنگ خشک و خالی بزنن بهت یا حداقل اس ام اس بدن...
بهونه میاره شارژ نداشتم پیامت بدم،زنگت بزنم...
مگه خونه تلفن نداره؟!
 
خستم از اینکه دروغ میگن بهت... پشت این مجاز
چیزی که برای آدم میتونه آزاردهنده باشه محدودیت هست. چیزی که من به عنوان یک ایرانی با تمام وجود توی همه ابعاد زندگیم لمسش کردم. درسته نباید محدود شد، باید تهدید رو فرصت کرد، از نقاط ضعفت قدرت بسازی و بجنگی و تلاش کنی اما وقتی با تمام وجودت تلاش میکنی و بازم توی دنیا یک ایرانی می مونی که با تمام وجودت نگرانی لحظه به لحظه اتفاقات مملکتت توی صورتت موج میزنه و اشکت رو حتی درمیاره چیزی می مونه واسه گفتن؟ یه استادی داشتیم یه زمانی حرف قشنگ میزد، میگ
بى دلیل 
یچیزیم هست... خودمم نمى دونم چمه:/
اصلا نمى دنم چرا دارم این پستو مینویسم...... شاید بخاطر اینه کسیو ندارم باهاش حرف بزنم.... 
پوفففففف
دلم نمى خواد گریه کنم 
ولى حتى اگه بخوام هم نمى تونم 
 
واقعا نمى دونم باید چى کار کنم......
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاهی کوتاه به دختر کوچکم
قرار بود اسفند شلوغ ترین روزای من باشه. قرار بود کل هفته رو درس بخونم تا بتونم تو عید یکم وقت خالی! داشته باشم. قرار بود هفته اخر اسفند بیام تازه خیابون طالقانی رو متر کنم برا خرید. قرار بود امسال سفره هفت سینو من بچینم بالاخره. قرار بود خیلی چیزا. قرار بود دیگه مجبور نشم انقد خونه بمونم. قرار بود دیگه انقدر سرم خلوت نشه که بفهمم چقدر حالم خوب نیست. قرار بود این ویروس تا ١٥ فروردین بره. من روانی میشم اگه نرم بابل. من دیگه طاقت این روزا رو ندارم. من
دانلود آهنگ مهدی مقدم پاییز برام بده
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پاییز برام بده * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مهدی مقدم باشید.
دانلود آهنگ مهدی مقدم به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Mehdi Moghadam called Paeiz Baram Bade With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه مهدی مقدم به نام پاییز برام بده
نیستی یه روزی من میمیرم از این درد قلبم فقط واسه تو زندگی میکردهوا چه دلگیره بازم بارون زده انگار
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
خوب نیستم...نمیدونم تا کی باید هی حرفامو قورت بدم..تا کی بغض بشن..گوله بشن و خفه ام کنن...قلبم درد میکنه..از اینکه هی به حال خوب بقیه فکر کنم.. از اینکه جواب چیزی شده؟؟؟ بشه :ی ذره خستم...هوووف...
کاش میتونستم جای بغضم..خودمو قورت بدم...کاش میشد تموم شم..کاش میشد...
دانلود آهنگ جدید شاهین بنان با نام عمرا
Download New Music Shahin Banan – Omran
شاهین بنان عمرا
 
دانلود آهنگ جدید شاهین بنان عمرا با لینک مستقیم
 
متن آهنگ عمرا از شاهین بنان
 
رفت و سراغم نیومد دنیا بازم کارشو کرداون که دلم میره براش نشونه گرفت قلبمو زدبی تو بده بده حالم جمعه توی دلم غمای عالمتو که نباشی نمیخوام دنیارم
♪♫♪♫♪
دیگه عمرا تا آخر عمرم بعد تو من عاشق شمدیگه عمرا بدون تو عمرا اون آدم سابق شمدبگه خستم من از همه خستم بی تو ته بن بستمدیگه بستم به ر
قطراتم اشکم گوله گوله میاد پایین..
چه حال غم انگیزی دارم من..من لیلام۱۹سالم هست:)
گاهی وقت ها باید کنار گذاشت همه چیزها و فقط خودت
را نگه داری برای ثانیه ای...من خوشحال نیستم.ادای خوشحال هارو 
درمیارم..من خوشبختم؟
نه..
دلم عین یک گنجشک تازه به دنیا آمده است،،همانقدر کوچک همانقدر
ترسیده،،باهمانقدر تپش قلب بالا..
این دنیا چیز خوبی نبوده برای من..بدو تولد از پا گذاشتن به این دنیا
هراس داشم و با کلی جیغ و چشمانی گریان مرا به زور به این دنیا 
آوردند و
با خبر های کرونا چه کنیم؟  امروز خیلی از دانشگاه ها کلاس هارو تا اخر هفته تعطیل کردن. و حالا ما پنجشنبه امتحان ۱۸۰ واحدی داریم، مسخره تر از این نمیشه که الان ازمونو لغو کنن و بندازن بعد عید!!!!!چونکه یه نامه ای دست به دست درحال امضا شدنه! نمیدونم صلاح در چیه اما از خدا میخوام امتحان لغو نشه، نه اینکه کامل خوندما، نه اتفاقا اگه ادم چندماه قبل بودم میگفتم اره لغو شه بیشتر بخونیم، ولی بخدا خستم نه تنها خستم بلکه متنفرم از شرایط فعلیم.من میخوام هرچ
کسی که تو رو دروغ گو خطاب کنه و الفاظ رکیک بکار ببره ظاهرا که نه حتما عاشق نیست و فقط دنبال سپری شدن روزگارشه. 
میگن تو محال ترین اتفاق ها یه هَست وجود داره ،دیشب فهمیدم که هست
قرار بود وبلاگ رو کامل کنم کلی متن نوشته بودم هرچند این وبلاگ حذف شه بهتره
حدودا یک ماه و نیم پیش بود که گوشیمو گم کردم، نمیدونم توی تاکسی انداختم یا قبلش بجای گذاشتن تو کیف انداختم کف خیابون :/
ازون موقع گوشی قدیمی همسر رو دست گرفته بودم.
هفته پیش که رفته بودیم سپیدان جاتون سبزززززز، گوشی نو همسر هم افتاد توی آب و تاچ ال سی دیش سوخت :(
این شد که ایشونم گوشی قدیمی منو دست گرفت و ...
از بعد از ظهر که اومده هی میگه:
+مهران کیه؟
-مهران؟ کدوم مهران؟
+مهران کیه؟
-مهران مدیری؟
+مهران کیه؟
_مهران غفوریان؟
+مهران کیه؟
_والا من تو ع
چرا خوب نمیشه؟ چرا خوب نمیشم؟
چرا اومدم اینجا؟
چرا برای افسردگی نمیرم دنبال درمان
چطور تونستم این حجم منفعل بودم رو باشم؟ بخدا هنره
چرا من همیشه خستم از زندگی
هر روزی که تو این دنیا میگذره داره بدتر میشه
تداوم آرزوی مرگ برای جوان یکم زیادی نیست؟
عصابم بهم ریخته
گوشیم خراب بود وخاموش
فاطمه پیام داده بود نیومده بود برام
اونم فکرکرده ازقصد جواب ندادم
از همه جا بلاکم کرده
گفته دیگ رفاقتمون تموم
ک من از چشمش افتاده
دلم گرفته انقدر راحت قضاوت کرد وحرفمو باور نکرد
خستم
با ارزو حرف زدم خیلی ناراحتم از خودم
از دیشب همش بی اختیار این جمله رو میگم
"داغ رو دلمه.." دارم میسوزم انگار یه تکه ذغال داغ گذاشتن رو جگرم
آه میکشم و نفسم بالا نمیاد
خدایا.. خدایا.. حرفم بزنم میزنی تو دهنم
باشه من بد.. ولی بگو کی خوب بود؟ کدومشون عزیز دردونت بودن؟ کدومشون دل مارو نشکوندن..
خستم از نفس کشیدن 
بزار بزارمش ب حساب خستگی و کم خوابی و گرسنگی. شدیدن غم زیادی رو درون دلم حس میکنم و یکم احساس حسادت. یکم؟ شاید از یکم هم بیشتر. ولی تا الان ک ب خوبی کنترلش کردم.
دارم اصول و مهارت ها میخونم و جزوه مینویسم. خوبیش اینه ک اینا تو طول ترم هی ب گوشم خورده و خ بهم فشار نمیاد و ممد خوب نمره میده! استریلم رو ۱۶ شدم و باورم نمیشد:)) تا الان نمره هام شدیدن درخشان بود:)) دَرَخشان!
زمان ب صورت هم زمان برام کند و سریع میگذره... دچار ی بی‌پولی زیادی شدم، جوری ک ممکن
اینقدر تنها باشی و اینقدر تنهایی کشیده باشی که برای رفع تنهاییت به همه عالم و ادم باج بدی...
و همه دست رد به سینت بزنن و تو بمونی با کوهی از درد و غم 
برای این که تنها نباشی و کسی رو داشته باشی که باهاش فقط بتونی حرف بزنی از همه عالم و ادم بکشی
خدایا ازت گله دارم 
تو این روز عزیز بدجوری ازت گله دارم
شایدم از تو نه، از بنده هات.
حالا میفهمم وقتی میگن علی سرش رو میکرد تو چاه و با چاه حرف میزد یعنی چی ...
یا علی 
مردم زمونه عوض نشدن 
اونا احترام توی علی
روز هایی که هی انتخاب میکنم..هی انتخاب میکنم..هی انتخاب میکنم..
به احتمال خیلی زیاد بزنم زیر همه چیز و دوباره کنکور بدم :|
الان وقتیه که پشیمونم چرا بینایی و فیزیو رو بعدش زدم حتی :| الان چرا پشیمونم؟!
از دست افکار پلید خودم خستم..
پوووووووف.
بابا میگه دارم به این فکر میکنم تو تعطیلات بتونی کل آیین دادرسی کیفری رو حفظ کنیو بذاری کنار!
میگم بابااااا به خدا خستم...
الان عروسیه تو دلم که تعطیل شده دو روز ریخت این کتابا رو نمیبینم...
میگه برات متاسفم!
....
حالا خوبه من دیروز داشتم تو تب میسوختما....یه امروز حالم خوبه این صحبتا شروع شده...
راجع به سرباز بودنش چیزی نگفتم هنوز.
ساعت 3ونیم شبه؛ هم خستم، هم خوابم میاد، هم داره گشنم میشه، هم فردا صبح زود باید برم نوبت دکتر بگیرم.
یادم باشه به وقتش مفصل راجع بش حرف بزنم.
یسری چیزاهم هست راجع به خودمه. امیدوارم یادم بمونه.
درگیرم
نمیتونم و نمیدونم چطور و کی برنامه بریزم...
چه شکلی شروع کنم...
و باید واسه حرف زدن با اون پسره اول مغزمو اروم کنم و بعد ازخودم بپرسم چیا باید بگم
من‌چیا میخوام
معیارم چیه؟...
مسئله دانشگاهم هست...
کلافم کلافه...
مغزم درد میکنه
مدتیه بعد سردرد سرگیجه میگیرم فشارم میفته یهو گرم و سرد میشم... 
خستم ازین وضعیت...
تک تک سلولای بدنم درد دارن...
ولی اون وقتایی که حالم بده..
یا حس خوبی ندارم...
یا خستم...
یا افسردم...
و یا هر طور دیگه...
درمون دردم دو تا آدمن..
اصن بهتر بگم دو تا فرشته..
زنگ میزنم بهشون و میگم دارم میام پیشتون...
و میرم...
باهاشون میگم میخندم از هر دری حرف میزنم و پر میشم از حال خوب..
اصن اگه هیچ کاری هم نکنم بازم با روحیه عالی و خوب برمیگردم..
پر از انرژی و حس خوب...
اره خلاصه گفتم بگم که خدایا مرسی که دارمشون...:)
 
 
 
 
 
خستم از زندگی بى تو
خواب را دوست دارم ......تنها جایی که فعلا .فقط ب من متعلقى ،،،آنجاست!
گرمای وجودت...لبخندت.....چشمانت....ھمگى من را برایت زنده نگه داشته ...
ب آرزوى روزى ک دستت در دست در یک روز بارانى در پارک کنار خانهمان ...عاشقانه قدم میزنیم...
دیگه تصمیم به نوشتن ندارم
فهمیدم خیلی حرف هاروهم نمیشه نوشت
حتی بانوشتن هم چیزی درست نمیشه
فقط باید سکوت کرد
نمیدونم دنیای من کی وچه روزی تموم میشه.فقط خیلی خستم.من تحمل ندارم.
ممنون از نظرات
خدانگهدارتا روزهای خوبی که دیگه امیدی به آمدنش هم نیست...
خب ما از ترم ۵ گروه بندی میشیم و خیلی از کلاسامون بر اساس همین گروهمونه.ما از خیلی وقت پیش تصمیممونو گرفته بودیم و دیگه درگیرش نبودیم.حالا الان که باید دیگه اسامی رو تحویل بدیم یه بحثی پیش اومد و گروه بالینی‌مون قشنگ پاشید از هم!فقط به خاطر خودخواهی یه عده!انقدر عصبی و ناراحتم که حد نداره.نمیدونم قراره الان چیکار کنیم اصلا!همه گروه های خوب هم پره!چقدر مسخرس که همین اخر کار که باید گروه جمع شه یهو اینجوری شد!از فکر کردن بهش هم خستم حتی.برام مهم
دانلود آهنگ احساسی و غمگین تو که با جدایی جوری برو نمون حالا که خیلی دوری / دیگه خستم از تو و اداهات آخه مگه میشه عاشقی زوری با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang to ke ba jodaei jori boro namon hala ke kheili dori akhe mage mishe aseghi zori
دانلود آهنگ تو که با جدایی جوری برو نمون حالا که خیلی دوری / اخه مگه میشه عاشقی زوری
آشناس واسم آره خوب میشناسم تو و کاراتو همه دروغایی که میبافی واسم♩♪/
آخه چه اجباریه تو که اداهات تکراریه تو که رفتنی هستی برو دیگه
‍ ■‍ مرد آذری: یه خاطره‌ای از خودم بگم... اول ازدواج ما بود... ناراحتی 
همه‌جور کشیده بودیم... همه‌جور... آخراونقدر خسته شدم از ناراحتی، که یه 
روز پا شدم خودمو راحت کنم... صبح زود، تاریکی بود... پا شدم، طناب رو 
برداشتم انداختم پشت ماشین که برم قال قضیه رو بکنم... برم خودکشی کنم... 
اطراف میانه بود... سال 39... توتستان بود بغل خونه ما... تاریک بود... 
طناب رو هر بار مینداختم گیر نمی‌کرد... یه مرتبه انداختم گیر نکرد... دو 
مرتبه انداختم گیر نکرد... آخر خودم
بالاخره پی کارم رو گرفتم و تامام. 
بعد از حدودا یه سال، رفتم آزمایشگاه دانشکده، خیلی ها اپلای کردن و نیستن، اونا که موندن هم رفتنین.
همچین که پام رو گذاشتم اونجا و دیدم چقد خالیه. ناراحت شدم واقعا. واقعا گلبم گرفت.
چی شد که اینجوری شد. هر کی رو میبینی داره اپلای میکنه. خستم کردین دیگه.
اه، مرسی.
سفرت سلامت اما، به کجا میری عزیزم قفس تموم دنیا ...
تو راهم.عادت به خوابیدن توی راه ندارم اصولا ولی عجیب اینبار خوابم میاد.مقاومت میکنم یکم تست میزنم هی.خستم.حس میکنم هیچی بلد نیستم.حس میکنم مغزم کار نمیده دیگه.چشمام درد میکنه خیلی زیاد.تست میزنم و می بینم که بله بلد نیستم!استرسم بدجوری کشیده بالا.فک کنم واسه کنکورم اینجوری استرس نداشتم.فقط امیدوارم به خوبی تموم بشه.
با این که امروز حالم بهتر بود اما هیچ جوره دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت! من به شدت به انرژی مثبت و منفی اعتقاد دارم و متاسفانه انرژی های منفی این چند روز بیماری توی اتاقم گیر کرده بودن و نا خودآگاه خودم اجازه نمی دادم که بیرون برن!
یه ساعت پیش یه نگاه به خودم و اتاقم انداختم و حالم بهم خورد!چقدر عوض شدم! یه بسم الله گفتم و بلند شدم! تمام دستمال کاغذی ها و کاغذ پاره های کف اتاقم رو جمع کردم ! ملافه مو انداختم تو سبد لباسشویی و پتو هام رو تا کردم گذا
امروز امتحان داشتم.ساعت ۸صبح.تا ۵صبحش نتونسته بودم بخوابم و نمیدونم اصلا گوشیم زنگ خورد یا نه.خوابیدم‌
و میم هم اتاقیم که هم کلاسیمم هست طبق معمول همیشه تا من بیدارش نکنم بیدار نمیشه.ساعت ۸:۱۱دقیقه با زنگ دوستم از خواب پاشدم دو دقیقه ای اماده شدم اما از شانس ما نه اسنپ و تپسی بود و نه آژانس.انقدر شوک بودم که نمیدونستم چیکار کنم.به زور یه ماشین پیدا شد و ما ۸:۳۲رسیدیم دانشکدهو خداروشکر بچه ها با آموزش هماهنگ کرده بودن و مشکلی نبود اما بهمون و
یه عالمه نوشتم یه ارور خوشگل داد صفحه رفرش شد و همش پر... هووووف بی خیال خستم شد... اصلا همون بهتر که پاک شدن.. چرت و پرت بودن... این صوت رو آپ کردم برا همین میزارمش... فکر کنم امشب...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False
 
ممنون
لطف داری
کار من از دعا گذشته انگار
میدونی، ادم خیلی راحت تره اگه یه سری چیزا رو ندونه. 
حالا بدترش اینه بدونی و مجبور باشی سکوت کنی.. 
خیلی خستم. 
حس میکنم هیچکس نمیفهمتم. 
هرکی تو دنیا یه ظرفیتی داره که تا پر نشه نمیره. 
ظرف من خیلی وقته لبریز شده. 
باز شروع کردم. 
ببخش..
راستی
چی شد یادم افتاده بودی
 
 
انگارگم شدم توی فضا-زمان..
گیج و گمم. 
کاش دستی پیدا میشد منو از این سرگشتگی بیرون میکشید. 
کسی که حرفها و حسمو درک میکرد.. 
 
اصلا دیگه حال هیچ کاری ندارم :(
خسته خسته !
#خسته تر  از دیروز ! 
+خیلی دلم گرفته همه من به بهونه درس و کنکورمن تو  خونه  ول کردن منم فقط دارم برای بابا جی (بابا بزرگ )گریه میکنم  قثط !
+ خدایا چرا گریه هام تمومی نداره 
+3 روز هر کی زنگ میزنه تسلیت میگه میزنم زیر گریه تلفن قطع میکنم :(
+انقدر گریه کردم نمی دونم الان دارم چی مینویسم اصلا بابت غلط املایی شرمنده
این همه دلشوره افتاده است بر جانم چرا؟
من که امشب خوب بودم پس پریشانم چرا؟
باز هم از پنجره رفتم نگاه انداختم
آسمان صاف است پس من خیس بارانم چرا
خانه ام سقفش چرا اینقدر پایین آمده؟
بین این دیوارها درگیر زندانم چرا؟
من که با هر خاطره یک حبه اشک انداختم
تلخ تر دارد می آید فال فنجانم چرا؟
مثل این گل آخرش یک روز پرپر می شوم
دوستم دارد؟ ندارد؟ نه! نمی دانم چرا؟
| سیده تکتم حسینی |
داشتم برای خودم چای دم میکردم ، یه دونه ی هل انداختم‌ داخلش...
عطرش زندگیم رو پر کرد...
نشستم پشت میز و به این فکر کردم که آدمی که سالهاست مینویسه ، نمیتونه هرگز ننویسه...
هوم ؟؟؟ 
من نویسنده نیستم...
یک روزمره نویسِ ساده ام...
گاهی هم یک دغدغه نویس...
من دوباره مینویسم :) 
داشتم برای خودم چای دم میکردم ، یه دونه ی هل انداختم‌ داخلش...
عطرش زندگیم رو پر کرد...
نشستم پشت میز و به این فکر کردم که آدمی که سالهاست مینویسه ، نمیتونه هرگز ننویسه...
هوم ؟؟؟ 
من نویسنده نیستم...
یک روزمره نویسِ ساده ام...
گاهی هم یک دغدغه نویس...
من دوباره مینویسم :) 
دوشنبه عصر قبل چهار اسنپ گرفتم و رفتم دانشگاه
علی تنها بود... تا حدود هفت درگیر مقاله بودیم
هفت که شد دیگه من گفتم خستم و علی هم فقط داشت الکی کار می کرد
و هی اوضاع رو بدتر می کرد به جای اینکه کار مثبتی انجام بده
گفتم ادامه کار باشه برای ی وقت دیگه
ادامه مطلب
به شدت احساس تنهایی میکنم.
امروز  کل مسیر دانشگاه ب خوابگاه زدم زیر گریه..
کل ترم قبل برام مرور شد و گریه ی من بیشتر..
من خیلی حماقت دارم میکنم و کردم خیلی!
سعی میکردم پرت نشم تو دل حاشیه ها اما..
نمیدونم چی شد؟
که خیلی راحت باختم
تو همه چی!
درس..دل!.. عقل!
امروز بخاطر همه چی گریه کردم و خودمو چلوندم تو آغوش خودم..
آررره من این روزا فقط خودمم وخودم
به سرم زد که بگذرم از این شهر
و برم ی جای دیگه..
اره من ی دیووونه مجنونم
ک دلخوره از همه چی و همه کس
جواب مح
بک گراند گوشیم را سیاه کرده ام. پدر می گوید اینطوری شارژ کمتر مصرف می شود. می گویم تاب دیدن آبی آسمانی ندارم. قاب تیره ندارم وگرنه بی درنگ قاب آبیم را دور می انداختم. تی شرتم را سرمه ای انتخاب کرده ام. تیتراژ تئاتر مسلم توی گوشم پلی می شود. «الی مَتی اَحارُ فیک»
فکر کنم پوست انداختم!
نه پوستم کنده شده!
سخته دل کندن خیلی سخت! اونم از چیزی که چندین سال آرزوشو داشتی!
اما الان دیگه برام مرده!!! 
یه تشر از یک پاک نهاد کافی بود که هوس دیرنیه از سرم بیفته.
و دائم درگیر اینم که: چه قدرتی ایجاد میکنه سیر و سلوک و معرفت!!
آیا خداگونه شدن غیر از اینه؟
 
از این عکس تخمیا گذاشتم پروفایل تلگرامم. سلفی تباهیده‌ی دست به گردن. آهنگی که داره پخش میشه هم پایتم من از اسف آریاست. لاکم دارم. از این بند عینک جینگولا هم انداختم امروز. قضیه چیه؟
پ.ن گاهی در زندگی باید همینجوری تخمی تخمی رفتار کرد که قدر انسان بودن‌های پر رنج رو دونست. الان از اون بازه‌هاس. ولم کنین.
 
دانلود آهنگ جدید احسان خواجه امیری به نام آرزو کن
Download New Music Ehsan khajeh amiri - Arezo kon
جهت دانلود آهنگ جدید خواجه امیری بنام آرزوکن به ادامه مطلب مراجعه نمایید
 
آرزو کن عاشقم نباشیکاش بتونی از دلت جداشیتو طاقت لحظه لحظه حسرتو نداریدیوونگی بسه وقتی چاره ای نیستتا کی می تونیم میون خواب هم بباریمآرزو کن عاشقت نباشمتا بتونم از نگات جداشمچه اسمی رو این حال عجیبمون میذاریخستم از این شب خستم از این روزنه خواب ما خوابه و نه بیداریبسمه این عشق بسته ا
منتظرم یه اشتباه کنید !! همتونو بذارم کنار انقد خستم...
انصاف نیست یه بار به دنیا اومدن و این همه مردن...
مهربون نباش این جماعت اسمتو میذارن احمق!!!
دور دوره اوناس که همه رو دور میزنن !!!
بی منفعت بشی،بی معرفت میشن..
حیف که حرفای قشنگ فقط زر مفتن *-*
زدم تو گوش مشکلات رفت با بزرگترش اومد..
انان که بودنت را قدر نمیدانند رفتنت را نامردی میخوانند*-*
سلامتی اونی که سیگار نمیکشه چون یه عمره از زندگی میکشه..*-*
دلشوره دلشوره دلشورهههه
همیشه اضطراب همیشه احساس ضعف همیشه ترس از تنهایی و طرد شدن و بی ارزش شدن حس دوست نداشتن خود و ادمای اطراف...احساس شکست...
اینا یه مدتیه که ولم نمیکنه. مخصوصا استرس و اضطراب از این که مبادا گندی بزنم و اتفاق بدی بیفته و ....
شبا با این که خیلی خستم ولی تا ۱ اینا خوابم نمیبره از بس که فکر میکنم...
گوشه کنار موهام کاملا سفید شده. دیگه اینقد زیاد شدن که نمیشه با قیچی بریدشون 
من در حق خودم ظلم کردم همین الانم دارم ظلم میکنم ولی نم
اول از همه بگم بهتون که این پست دوم هست که امروز میزارم. اون یکی هم ببینید فکر نکنید همین یه دونه ستاره روشن شده.
دوم از همه جونم براتون بگه که پیوندهای روزانه وبم رو راه انداختم. پست های جذاب شما رو اونجا اضافه می کنم که بقیه ببینن. شما هم پست هایی که از بقیه میزارم رو ببینید.
 
تو این لحظه بزرگترین آرزوم اینه که توی اتاق خودم باشم،در اتاقو مثل همیشه ببندم و توی خلوت خودم تموم کارامو انجام بدم و الان چقدر همچین چیز کوچیکی دور از دسترسه.اقلا دلم میخواست توی خوابگاه یه اتاق واسه خودم داشته باشم حتی اگه انقدر کوچیک باشه که نتونم توش اونقدرا حرکت کنم اما فقط تنها باشم و هیچکس رو نبینم.چقدر از اتاقم خستم.فشار روم زیاد بوده ایم مدت و خیلی حساستر شدم و از کوچکترین حرفی ناراحت میشم.چقدر دلم میخواست الان هیچکسی رو نبینم...
معلم یه نگاهی به من کرد و گفت : چرا درس نخوندی ؟
از خجالت سرمو انداختم پایین
بعد چوبی رو که توی دستش بود داد به من و گفت : منو بزن
گفتم : چی ؟!
گفت : بزن ، حتما من درست درس ندادم که شما خوب یاد نگرفتی
منم دیدم حرفش منطقیه !
به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش ، که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش !!
من روی نوع آموزش خیلی حساسم...
صبح دنبال کارهام بودم 
کارت ویزیت ها و سربرگ ام تحویل گرفتم ...
عصر به خانم خ زنگ زدم و گفتم کارش را انجام دادم 
شب رفتم خرید ...و چیزی ک نیازش داشتم و چیزی که نیاز نداشتم خریدم 
به میم پیام دادم ...دعوا کرد ...هنوز سفره ...
و والان دلم گرفته ..و اشک هام داره میریزه ....خستم ...همین ..
از هیچی لذت نمیبرم ..
خدایا اضطرار چیه جز حال من ....
پس کو معجزه ..
امشب دلم از کرخه تا راین است ...که بیاستم کنار راین و بلند بلند باهات حرف بزنم ...
صبح اش تو خونه تو بیدار شم ..بغل
ببار بارونروطن خسته منببار اروم ببار ارومرودل شکسته منمنم مثل تو گرفتممنم مثل تو باریدمببار بارونکه منم یه جوری خستمخسته از خودم از دلمخسته از این دنیامخسته م خسته گیام من می مونم زیر بارونببار بارون ببار اروم
✒میلادشکیبا 
دیشب خواب محمدسالار رو می‌دیدم. ریش داشت، با همون نگاه همیشگی‌اش.
چند روز پیش که برای همکاری مقاله بهش پیام زدم دیر جواب داد و پیام واتس‌اپم رو سین نکرد. انگار که حالش بده، حالش خوب نیست. ...می‌خواستم امروز بهش پیام بزنم و بگم اگه دوستی نداری که باهاش درد دل کنی، من هستم. ولی خب، یه نگاهی به خودم و خونه‌مون انداختم، منصرف شدم.
و اما بعد از سلام
آخرهفته خوب و پرانرژی بود خداروشکر
و هفته ای پرکار آغاز شد ولیکن  یکم خستم انشالله که حل بشه
دلم مثه یه شیشه بخار زده تو زمستون شده با این که هوا  گرررمه دنبال علتم امااااا0.
ولی فردا روز بزرگیه عرفه روز شناخت ای کاش بتونیم درکش کنیم 
حضرت ثارالله و درک کنیم خودم و میگم آدم بشیم
و اما تیتر زدم همیشگی ترین فقط به خاطر یه بیت اونم باشه حسن ختام  امشب با یه دعا         الهی العفو 
 
ای همیشگی ترین عشق  در حضور حضرت تو ....
 
یاعلی م
بسم الله النور 
بیست و دوم بهمن نود و هفت بود که رفتم قم خودِ حضرت معصومه میدانند که من چقدر وقتی پیششان میرفتم ابراز همدردی و درد و دل میکردم تا اینکه واقعا یار فرستادند برایم یک یار واقعی. از آنهایی که عجیب بوی شهادت میدهند .
تمام سکنات و رفتارهایشان عطر عشق میدهد جانت برایشان میرود بس که صبورند
آنروز برای حضرت معصومه سلام الله علیها جانم دعوتنامه بردم یک برگه که خیلی چیزها نوشته بودم برایشان. 
انداختم داخل ضریح و دعا کردم و خواهش کردم که ا
خب امروز اخرین روز سال نود و هفت هست و من به شدت از عملکردم در سال نود و هفت راضی بودم. امتحان زبانم رو انداختم هفده فروردین و فارغ از نتیجه امتحان هر چی که باشه شروع سالم رو میزارم بعد از ۱۷. کل عیدم مرخصی گرفتم تا کمی منسجم تر رو چیزایی که یاد گرفتم تمرکز کنم و برم برای امتحان. اهداف امسال و دستاوردهای سال پیش کاملا مشخصن و میزارم بعد ۱۷ با فکر باز بنویسم.  
چند روز قبل رئیس یه سری دی وی دی آموزشی برای عهد ناصر الدین شاه! آورد و منم یه نگاهی بهشون انداختم و دیدم به دردم نمیخوره و گذاشتمشون همونجایی که بودن تا ببردشون. موقع بردن کلی فحش نثار روح و روانم کرد! بغض کردم و وقتی همه رفتن یه دل سیر گریه کردم و چند صفحه قرآن خوندم تا آروم بگیرم.
یعنی میشه این روزا ختم به خیر بشه؟
پالتو پوشیدم کوله رو انداختم رفتم.
همکارم گفت: سروری چادرت کو؟! اشاره کردم به کیفم.
گفت "نمیشه" که. سرت کن.
خنده م گرفته بود. بامزه بود این رفتار از کسی که جلوی خدماتی های آقا گاه و بیگاه روسری و مقنعه ش بر دوشش هست و فقط در برابر مدیران الزام به حجاب رو حس میکنه.
با لبخند رد شدم. "نمیشه" مال سوسن بود و من هنوز فاطمه هستم.
انگار باید بد شد
تنها بذاری ادمارو.رها به حال خودشون.
دورشی از همه.خستم از خوبی کردن و بد دیدن
خسته از رفتارای تکراری
خسته از بدی دیدنو خوبی کردن
خسته از بودن اجباری
خسته از ادمای اجباری
خسته از ترس بد شدن خوبا
خسته از همه چی
دلم تنهایی میخواد
یه جای دور از ادما
دور از دردای بچگانه 
دور از خواسته های کوچیک
جاییکه که کسی کوچیک فک نکنه
جاییکه هیچکی سرش تو کار بقیه نباشه
دور از ادمای بیکار و بی یار
اوناییکه که تموم دغدشون پیدا کردن یاره تا بعدش هم
پدر و مادر بلاتکلیف، بچه های بلاتکلیف تر!
یادمه ویشکا آسایش می گفت، پسرم می گه تو خونه ای که پدر و مادر بزرگ نشن، بچه ها هم بزرگ نمی شن.
دردم اینه
درد بدتر از اون سرزنش های پدر و مادر برای اشتباهات  و اخلاق و رفتار و شخصیت بد و ناموفقی و لوزر بودن بچه هاست.
پدر و مادری که خودش بلاتکلیف و معطلن، بچه ها رو هم بلاتکلیف و معطل میکنن. حتی اکه خود بچه اراده کنه برا موفقیت، نمیذارن و یه وزنه هستن برا پیش نرفتن بچه ها.
گاهی میگم بی خیال بشم و هیچ برنامه ای
ساعت 1:05 دقبقه نیمه شبه و من هنوز ببدارم!
هر شب این موقع خواب بودم. نمیدونم چرا امشب خواب تو جشام نمیاد!
حتی هر هم خوابم نبرد!
همیشه وقتی کتاب میخوندم 5دقیقه بعدش خوابم میبرد. الانم که کتابمو خوندم و تموم شد و هنوز بیدارم.
فردا هم باید برم سرکار.
جالبه مسکن هم خوردم!
فکر کنم تاثیر نسکافه های امروزه!
شایدم خودمو چشم زدم! سر شبی مامانم میگفت سیب بخور راحت بخوابی.
گفتم من راحت خوابم میبره.
الان که همچنان بیدارم. هر چقدرم به گوشی نگاه میکنم فایده نداره
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست ...واااای ماشالاااا ... چه خانومی ... چند سالشه و ...
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه ...
واقعا برام نهایت زجره...
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم ...
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوری هنوز اینجور روابط براشون جذابه...
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن ...
و سعی کنن تو زن
دانلود آهنگ جدید عاشقانه زیبا اشناس واسم اره خوب میشناسم / تو رو دیگه نمیخوام دیگه سمتتم نمیام با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang ashenas vasam are khob mishnasam
دانلود آهنگ آشناس واسم آره خوب میشناسم / تو رو دیگه نمیخوام دیگه سمتتم نمیام
آشناس واسم آره خوب میشناسم تو و کاراتو همه دروغایی که میبافی واسم×!#.../
آخه چه اجباریه تو که اداهات تکراریه تو که رفتنی هستی برو دیگه خب چه کاریه×!#.../
تورو دیگه نمیخوام دیگه سمتتم نمیام وقتی با
ازینکه نمیدونم ته قضیه زندگی چی میشه تا یکم انگیزه بگیرم یا کلا ناامید شم ، اعصابم بهم میریزه
اینکه برای( هیچی ) تلاش میکنم ، مسخرست ، اینکه دیگه هیچ چیزی نمیتونه انرژی  و اُمید بهم بده
اینکه نمیدونم ... !
خیلی سخته کلا ، حس میکنم مزخرف ترین سالای زندگیم که بهترین سالای زندگیم قرار بود باشن گند شدن ، یا گند زده شد بهشون ، خیلی خستم ، دلم گرفته عمیقا ، از خودم و خدا و قسمت...!
اینکه کجای کارو اشتباه رفتم و قسمتم شده این...! دلم دیگه نمیخواد روز و ماه
دانلود آهنگ رضا صادقی عاشقی یه طرفه
”عاشقى یه‌طرفه” منتشر شد ، دانلود آهنگ جدید رضا صادقی با دو کیفیت 320 و 128 همراه با لینک مستقیم
Download New Music By Reza Sadeghi Called Asheghi Ye Tarafe

متن موزیک عاشقی یه طرفه :
تو زخم یه تکراری یه عاشق بیماری ♪میگفتی نترس دیگه تا منو داری یه خوابی تو بیداری ♪یه حس خود آزاری رفیقی و نارفیق مثل سیگاری ♪من اون دل وابستم که رفتی و نشکستمولی رو خودم همه درا رو بستم ندادی از دستم ♪نباشی بازم هستم گلایه ندارم من فقط خستم خستم ♪
♫♫♫
چند وقت پیش خواب دیدم بعنوان یه نیروی اطلاعاتی رفته بودم توی یه پاساژ
صدای درگیری هایی بیرون پاساژ می اومد و من هم به سرعت بیرون رو نگاه انداختم ، کلت کمری ام رو آماده کردم و از مردم خواستم بیرون نرن و در بالاترین طبقه و دور از پنجره ها باشن.
ادامه مطلب
مامانم گفت ماکارو نی درست کن و خودش رفت بیرون ,انقدر غر زدم که چرا باید ماکارونی درست کنم در حالیکه خودم دوست ندارم  حواسم پرت شد و توی سسش بجای آویشن ,تره کوهی ریختم:///// تلخ تلخ شد مجبور شدم دوباره آب بریزم و رب گوجه فرنگیشو زیاد کنم تا بهتر بشه:((( حتی یه حبه قند هم انداختم داخلش....  حالا نمیدونم چی شده روی گازه و داره ته دیگشو میبنده:)))))  
منتظرم  بشینن سر سفره و بخورن , ببینم میفهمن تلخ شده یا نه! 
 
 
 
نامجون!وقتی برمیگردى مىبینى صورت بچه خیسھ و داره براش ادا درمیارھ
جین!   "                  "        "دارن بحث میکنن،،جین این طرز درس حرف زدن نیست من ترسوام؟مگه اصن زامبى ترس داره
شوگا!      "          "            "ھنوز اینجاىین؟/کجا باشیم؟.بچه رو ببر بازى/2،3تا بردم بچه ک خسته نمیشه منم ک خستم
ھوپى!         "               "     "داره گریه میکنه/چیشدھ؟/بچمون خشنھ بازیاى ترسناک میخواد
چیمى!         "                     "خانم بچه نمیاد/.مامان بابابا ھرکدومو3بار رف
نوجوون که بودم...کسایی بودن که دوسم داشتن...یادمه...وقتی سفر میرفتیم...عمه...شوهرعمه...بچه هاشون...دوسم داشتن...:)شوهرعمه هم بعضی وقتا بداخلاق میشد...ینی...دوسم نداشت؟...نمیدونم...یه نفر تو دنیا...بهم ثابت کرد دوسم داره...هرچند کم...براش مهمم...اون قلب دومشو بهم داد...طلسم محافظت برام ساخت...حتی تولدمو فراموش نکرد و خواست بیاد پیشم...اون...اون خیلی مهربونه باهام...ولی من خستش کردم...بازم...دلخورم ازش...قرار نبود خسته شه و ترکم کنه...قرار نبود بگه خستم ازت...قرار ن
خاله ی بابا دیروز مرد
امروز خاکسپاریشه
مامانم 7ونیم صبح سر صبحونه به این بهونه یادش افتاده باز بشینه برام وصیت کنه
جلو خودش با سکوت و خنده ای که عصبیه بیشتر ردش میکنم
اونم فک می کنه من الان چقدر به شخمم ام باز ادامه میده
 
اما الان از وقتی رفتن تا الان یه بار تف انداختم تو هوا
الانم نشستم گریه میکنم :/
بعد میان میگن چه مرگته؟ چرا افسرده ای؟ چرا عصبی ای؟ 
الان که دارم تایپ میکنم توی خوابگاه لش کردم و خیلی خستم.راستش امروز از اول صبح که از خواب پاشدم تا همین الان دوندگی داشتم.خدا رحمم کرد کارا اوکی شد و الان فرصت شد صرفا جهت اینکه یادم بمونه و ثبت خاطره بشه بیام بنویسم.
پدر و مادرم امروز خیلی زحمت کشیدن و خسته شدن.امروز بیشتر از هر روز دیگه ای فهمیدم چقدر دوست شون دارم.لحظه ی خداحافظی و گریه و...:)))))) بابام وقتی دید منو مامان داره اشک مون میاد گفت مردم بچه شون میره خارج کشور اینکارو هم نمیکنن.دلم بر
دیشبش داشتیم فکر میکردیم که فردا کجا بریم باهم.
فرداش داشتیم از جلوی آکادمی هنر ولیعصر رد میشدیم، یه نگاه انداختم گفتم عه اونموقع که داشتیم دنبال مکان میگشتیم هی اینجا میومد تو ذهنم.
دستش رو انداخت دور گردنم سرش رو آورد پایین کنار گوشم گفت: باشه عزیزم ولی از این به بعد انقدر بلند نگو دنبال مکان میگشتیم.
+حس میکنم خیلی به یه اتفاقی نزدیکم.خودمو توی رویای اتفاق افتادنش تصور میکنم.اما میترسم.تو زندگیم هربار حس کردم شاید بشه نشده.الان بیشتر از همیشه ترس نشدنش توی وجودمه...
+یه چیزایی رو حس کردم.و حالا گیج تر از گیجم.نمیدونم چی قراره بشه...
+شبا زیاد کابوس میبینم.صبحا با حال بد بیدار میشم و به حدی خستم و چشمام به حدی درد میکنه که باید کلی بازم بخوابم تا جبران شه.دلیل این حجم از کابوس که یهویی به خوابهای هرروزم اضافه شدنو نمیفهمم...
+آرومتر از همیشه شدم
سلام خودم
هوا گرگ و میشه و ساعت حوالی 6 صبح  پروژه تحلیل همین الان تموم شد
دلم یجوریه نمیدونم چرا آخه ...
این روز هارو با سال پیش مقایسه میکنم میبینم همه چی عوض شده  وای چقدر تقییرات داشتیم خیلی ادما از زندگیم رفتن و خیلی اندک وارد شدن
جدا خیلی زمان همه چیزو درست میکنه  گذر زمان حوبه کی گفته بده واقعا خیلی خستم ولی خوابم نمیاد نمیدونم چرا
فکرم درگیر بود خیلی الان اروم شده خدارو شکر
خدا خودش کمک کنه  کارام به روال پیش بره تا همه چیز حل بشه
خدا
همیشه دلم میخواست همه دفتر خاطراتامو نگه دارم واسه دوران پیری ، حالا خیلی رویایی در کنار نوه و نتیجه فک نمیکردم...
یه گوشه سالمندان تک و تنها بشیتم بخونم
ولی دیگه عمرِ به این کوتاهی نمیخوامش، همشونو میدم بازیافت :/ والا جز زباله خشک میدم بره... البته ک ی سریاشو تو ۱۸ سالگی ریختم دور... ولی میدونین‌که هرروز تو دفتر چن صفه بنویسی خیلی میشه...
هرچی مدرک و اثر انگشت تو این فضای مجازی گذاشتخ بودما
قبلا پاک کرده بودم
ولی امروزم همه چتارو دو طرفه دیلیت
به شدت دارم مقاومت میکنم . دربرابر درس خوندن ،رعایت رژیم و ورزش کردن !!!
صبح یه ساعت رفتم پیاده روی و ذره ای از انرژی های منفیم کم نشد و منظریه برام اون منظریه ی سابق نبود:/بدیش این بود که من توی این خیابون لعنتی خاطره خوب زیاد دارم.خاطرات خوب تو روزای سخت. اما الان دارم دوباره اونجا تو روزای سخت قدم میزنم بدون اینکه هیچ خاطره ای برای ثبت داشته باشم. هیچی !هیچ !هیچ!
زندگی یکنواختی که دوساله باهامه و قراره یه سال دیگه هم باشه.کتابای تکراری،احساس تک
نمیدونم چرا معرفت زیادی پای هر آدمی میزارم..
چرا آنقدر احساساتی ام؟ 
من همیشه از محبت بیش از حد ضربه خوردم
اصلا فاز تعریف و اینا نیست
و اغراق هم نمیکنم ؛
تو تک تک لحظه های افتضاح بقیه پیششون بودم 
ولی خیلی وقتا تنها موندم..
هربار تصمیم میگیرم تو خوشیای بقیه باشم کنارشون ولی هربار اشتباه میکنم.
چرا بزرگ نمیشم من؟
امروز دو ساعت تو یه صفحه از کتاب قفل بودم و این یعنی شاید خ ر ی ت
پ.ن: خودم بدم میاد از اینکه اینجا غر بزنم:(
این هفته به افتضاح ترین حال
یه جاهایی انقدر کم میارم که دلم میخواد بگم "باشه! تو بردی. تسلیم! " ولی نه. من دیگه بیشتر از این ظرفیت شکستن ندارم. این روزا بیشتر گارد میگیرم به کسی که بخواد دلش برام بسوزه یا نگرانم باشه. خستم از خیلی چیزا.  اما اینبار خستگیه رو وسیله ش کردم که بتونم خودمو بکشم بیرون ازین قضایا. اینبار جای جا زدن اونقدر زمین میخورم تا بالاخره یه جایی از مسیر بتونم جلوتر از بقیه هم مسیرا، یکم با خیال راحت نفس بگیرم برا چاله های بعدی. من خوب یاد گرفتم که این مسیر د
من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام
یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام
پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام
آنقدر بعد از توبه ام در خواب غفلت رفته ام
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام
این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام
راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
بی اشک و غم! هم راه و هم همراه را
من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام
یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام
پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام
آنقدر بعد از توبه ام در خواب غفلت رفته ام
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام
این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام
راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
بی اشک و غم! هم راه و هم همراه را
چرا دست و دلم به نوشتن نمیره!!
 
این همه اتقاق! که میشه یه طومار واسه هرکدومش نوشت... 
خوب و بد (بیشتر خوب)
 
چند روز گذشته قصه های جدیدی و تجربه کردم.. خیلی جدید و ناشناس
ازونایی که فقط توی فیلما دیده بودم اونم نه داخلی:/
 
تولد جوجمون که 2 سالش شد وتولد آبجی کوچیکه.. خیلی خوشحالم تونستم غافلگیرش کنم :)))
 
کلی امتحان دارم که واسه هیچکدومش نخوندم... حوصلم(حوصله ام) نمیاد :(
 
یه چی هست که خیلی وقته دلم میخواد و نمیشه:/ اینکه یه مدت و برم جایی که هیچکی و هی
امروز ساعت هشت هشتو نیم بیدار شدم شاید چون دیشب دیرتر از همیشه خوابیدم به هر حال  صبونمو خوردمو نشستم پای زبان باید جمله میساختم با کلمه هایی که داده بود :دی مهارم بیدار کردم بیاد تا ده اینطورا پای زبان بودم. بعدش حاضر شدم و رفتم باشگاه تا دوازده دیگه داشتم میمردم. لباسام خیس بود رفتم تو حموم دیگه تا الان. یه خورده خستم ولی نمیخوابم کلی کار دارم باید زبان چیزایی که گفته رو درارم از یه مکالمه سوال درارم حداقل پنج تا! بعد درس سه و چهارو جلو جلو ب
یکی در ماه چند ده میلیون یا میلیارد درآمد داره و روزی چندین میلیون خرج می‌کنه و پنج میلیون و ده میلیون واسش هیچی به حساب نمیاد، اون وقت من سه روزه زمین و زمان رو زیر و رو کردم و به این و اون رو انداختم برای چهار میلیون تومان ولی نیست که نیست.
برای ما بدبخت بیچاره ها چهار میلیون اندازه چهل یا چهارصد میلیون تومان ارزش داره.
 
من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام
یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام
پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام
آنقدر توبه کردم و در خواب غفلت گم شدم
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام
این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام
راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
من کورم و هم راه و هم همراه را گم کرد
رضا صادقی عاشقی یه طرفه
دانلود آهنگ جدید رضا صادقی به نام عاشقی یه طرفه
Download New Music Reza Sadeghi - Asheghi Ye Tarafe
تو زخم یه تکراری یه عاشق بیماری میگفتی نترس دیگه تا منو داری یه خوابی تو بیدارییه حس خود آزاری رفیقی و نارفیق مثل سیگاری ...من اون دل وابستم که رفتی و نشکستم ولی رو خودم همه درا رو بستم ندادی از دستمنباشی بازم هستم گلایه ندارم من فقط خستم خستم ...عاشقی یه نفره یعنی خوابت نمیبره یعنی جونتو بدی براش ولی بذاری برهعاشقی یه نفره یعنی دل با تنهایی
رضا صادقی عاشقی یه طرفه
دانلود آهنگ جدید رضا صادقی به نام عاشقی یه طرفه
Download New Music Reza Sadeghi - Asheghi Ye Tarafe
تو زخم یه تکراری یه عاشق بیماری میگفتی نترس دیگه تا منو داری یه خوابی تو بیدارییه حس خود آزاری رفیقی و نارفیق مثل سیگاری ...من اون دل وابستم که رفتی و نشکستم ولی رو خودم همه درا رو بستم ندادی از دستمنباشی بازم هستم گلایه ندارم من فقط خستم خستم ...عاشقی یه نفره یعنی خوابت نمیبره یعنی جونتو بدی براش ولی بذاری برهعاشقی یه نفره یعنی دل با تنهایی
رضا صادقی عاشقی یه طرفه
دانلود آهنگ جدید رضا صادقی به نام عاشقی یه طرفه
Download New Music Reza Sadeghi - Asheghi Ye Tarafe
تو زخم یه تکراری یه عاشق بیماری میگفتی نترس دیگه تا منو داری یه خوابی تو بیدارییه حس خود آزاری رفیقی و نارفیق مثل سیگاری ...من اون دل وابستم که رفتی و نشکستم ولی رو خودم همه درا رو بستم ندادی از دستمنباشی بازم هستم گلایه ندارم من فقط خستم خستم ...عاشقی یه نفره یعنی خوابت نمیبره یعنی جونتو بدی براش ولی بذاری برهعاشقی یه نفره یعنی دل با تنهایی
دانلود آهنگ جدید گرشا رضایی – عکسای آخر
Download New Music Garsha Rezaei – Aksaye Akhar
(همراه با متن ترانه)
آهنگسازی و تنظیم: گرشا رضایی ؛ ترانه: علی بحرینی
دانلود آهنگ جدید گرشا رضایی به نام عکسای آخر
درده وقتی که: هیشکی درد قلبتو ندونه…♪ درده وقتی که: میره اون که باید بمونه…♪ وقتی که حالت: شبیه آسمون بی قراره خوبه که چشمات: بباره آی بباره آی بباره…♪ ♪♪♪ زندگیمو پای تو دادم نگو که نمیدونی از نفس واسه: تو افتادم نگو که نمیدونی میدونی…♪ حالت چشمات: داره میگه
به سیل ماشین ها و چراغای رو به روم خیره میشم. حس میکنم دلم یه کنجی میخواد که بشینم همینجوری سلام چطوری طور با خدا حرف بزنم. سم میگه که از کجا ما انقدر دلسرد و دور شدیم ازش و من باز میرسم به همون تابستون کذایی دو سال پیش. 
الان گیرم سر اینه که ناامیدم از کمکش راستش. پیش خودم میگم هر چی هست و نیست گند خودمونه خودمونم باید جون بکنیم جمعش کنیم. سامان میگه اره ولی اون حواسش بهت هست. یادته همون سال تابستون هم، حاضر بود تو ازش متنفر شی و زندگیت به باد نر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها